Web Analytics Made Easy - Statcounter

شهید احمد تاری از شهدای جنوب شهر تهران، اول محرم سال ۵۷ به شهادت رسید و حکومت، اجازه نداد برایش اعلامیه چاپ کنند یا مجلس ختم بگیرند. حتی پول فشنگ‌هایی که به او شلیک کرده بودند از خانواده‌اش می‌خواستند!

محمود تاری، شاعر و مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام درباره نحوه شهادت برادرش می‌گوید: بعد از ۱۷ شهریور سال ۵۷، جو تهران به خصوص جنوب شهر، بسیار ملتهب بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همه مردم باهم قرار گذاشته بودند که روز اول محرم، سرچشمه جمع شوند. اول صبح با احمد از خانه بیرون آمدیم. روز اول محرم سال ۵۷، مصادف با ۱۱ آذر بود. من، دبیرستانی بودم و احمد، شاغل. مغازه‌ها یکی در میان باز بود. دبیرستانی‌ها از مدرسه بیرون آمدند و شعار «درود بر خمینی» سر دادند. مغازه دارها، دکان‌هایشان را بستند و آرام آرام، بزرگسالان هم به دانش‌آموزان پیوستند تا به سمت سرچشمه حرکت کنند.

او ادامه می‌دهد: نیرو‌های گارد شاهنشاهی و شهربانی با سلاح آماده شلیک، مسیر منتهی به میدان خراسان را بسته بودند. جمعیتی که حالا به حدود ۵ هزار نفر می‌رسید به ناچار به خیابان «پاک» رفت و به سمت مسجد لرزاده ادامه مسیر داد. در این خیابان، شعار‌ها تندتر شد و علاوه بر «درود بر خمینی»، حالا «مرگ بر شاه» هم شنیده می‌شد. در خیابان لرزاده، نیرو‌های ارتش و نیرو‌های گارد، خیابان را بسته بودند. جمعیت، صف گاردی‌ها را شکست و به سمت خیابان خراسان حرکت کرد. مأموران شهربانی هم از پشت به تعقیب جمعیت پرداخت. شلیک تیر هوایی و مستقیم شروع شد و چند نفر نقش زمین شدند. عده‌ای هم در جوی خالی از آب خوابیدند تا از تیر مأموران در امان بمانند.

محمود تاری در توصیف لحظه شهادت برادرش می‌گوید: من احمد را دیدم که به کمک پنج مجروحی رفت که روی آسفالت خیابان افتاده بودند. در میان آن‌ها دانش‌آموزی به نام «حمیدرضا بیابانی» بود که احمد به کمکش رفت. همان وقت، یک جیپ ارتشی از راه رسید و چند نفر از آن پیاده شدند. یکی از مأمور‌ها بلافاصله تفنگش را نشانه رفت و شلیک کرد. یک تیر به سر احمد و یک تیر به سر آن دانش‌آموز زد. من تا عصر آن روز فکر می‌کردم احمد مجروح شده، اما او همان جا به شهادت رسیده بود و جنازه‌اش را اول به بیمارستان سوم شعبان و سپس به بیمارستان بازرگانان انتقال دادند.

او درباره تحویل جنازه هم می‌گوید: جسد را به زحمت گرفتیم. نمی‌دادند. می‌گفتند پول فشنگ‌هایی که به او شلیک شده باید بدهید، اما در بهشت زهرا تحویلمان دادند و در قطعه ۱۷ او را به خاک سپردیم. انقلاب در روز اول محرم سال ۵۷ در سرچشمه و محله لرزاده به روایتی پنج و به روایتی ۱۷ شهید داد که یکی از آن‌ها احمد بود.

این شاعر در پایان گفت: پنج ـ شش بیت برای احمد گفتم و در اعلامیه‌اش گذاشتم. اعلامیه را دست‌نویس کردیم، پنهانی فتوکپی گرفتیم و رساندیم به مردم. به جای مسجد، مجلس ختم در خانه خودمان و خانه همسایه برگزار شد؛ یکی مردانه و یکی زنانه.

مزار این شهید انقلاب در قطعه ۱۷، ردیف ۹۳، شماره ۴۳ واقع است.

منبع : فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: شهدا مداح انقلابی اول محرم سال ۵۷

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۷۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همکاری‌های مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر؛ زوج همیشه جذاب

هفته گذشته خبری منتشر شد درباره اینکه تولید «پایتخت ۷» به جریان افتاده و قرار است بازیگران اصلی بار دیگر کنار هم جمع شوند.

به گزارش فیلم نیوز، به بهانه این اتفاق مهم، نگاهی داریم به بازی‌های مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر در کنار هم.

استشهادی برای خدا | علیرضا امینی | ۱۳۸۶

اولین همکاری مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر سال ۱۳۸۶ در فیلم «استشهادی برای خدا» ساخته علیرضا امینی اتفاق افتاد. تنابنده در این فیلم نقش روحانی به نام شیخ‌محمد را داشت و با گریمی متفاوت، بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت. او در در کنار شخصیت رحمت، کارمند مخابرات روستا که احمد مهرانفر نقش او را بازی می‌کرد، موقعیت‌های بامزه‌ای را در فیلم رقم می‌زدند. ماجرا از این قرار بود که فردی به نام فتحی پس از سال‌ها به آبادی‌اش بازمی‌گشت تا قبل از مرگ، از همه مردم ده بخواهد روی کفن‌اش را به نشانه رضایت از او امضا کنند تا در آرامش از دنیا برود.

مردم ده معتقدند بودند که تا همسرش از او رضای نباشد و امضا نکند، فایده‌ای ندارد. او باید هرطور شده رضایت همسرش را به دست می‌آورد و در این مسیر شیخ محمد و رحمت هم او را همراهی می‌کردند. محسن تنابنده علاوه بر بازی در این نقش، در نگارش فیلمنامه «استشهادی برای خدا» هم نقش داشت و از این جهت کاملا به ابعاد مختلف شخصیت شیخ‌محمد احاطه داشت.

شیخ‌محمد روحانی مهربانی بود که به واسطه لهجه مشهدی و سادگی و طنز جالبی که در گفتارش بود، حال‌وهوای فیلم را عوض می‌کرد. دیالوگ‌های میان او با شخصیت رحمت بسیار جذاب از آب درآمده و می‌توان گفت مقدمه‌ای برای شکل‌گیری شخصیت‌های نقی و ارسطو در «پایتخت» بود. تنابنده برای بازی در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره بیست‌وششم فیلم فجر شد.

پایتخت | سیروس مقدم | ۱۴۰۲ تا ۱۳۹۰

مهمترین بازی تنابنده و مهرانفر بدون شک در «پایتخت» اتفاق افتاد و این زوج هنری توانستند وجوه دیگری از بازی‌شان را درقالب یک زوج کمدی به نمایش بگذارند. موتور محرک سریال «پایتخت»، محسن تنابنده بود. نه فقط به عنوان بازیگر که در جایگاه نویسنده و مشاور کارگردان بخش مهمی از بار جذابیت سریال را به دوش می‌کشید.

با این‌حال آنچه بیشتر در ذهن‌ها مانده، بازی او در نقش نقی معمولی است. شخصیتی ساده که در هر فصل خودش را عقل کل می‌بیند، اما مدام با تصمیم‌های اشتباه و رفتار‌های عجیبش باعث ایجاد موقعیت‌های جالبی می‌شود. نقی در همان فصل اول «پایتخت» به عنوان شخصیت اصلی شکل گرفت، اما رفته‌رفته در فصل‌های بعدی تکامل پیدا کرد و مدام بر بار جذابیتش اضافه شد. احمد مهران‌فر تا قبل از سال ۱۳۹۰ که با نقش ارسطو در سریال «پایتخت» شناخته شود، در تئاتر و سینما و تلویزیون آثار زیادی از خود به جا گذاشته بود. «درباره الی»، «اقلیما»، «یک عاشقانه ساده»، «استشهادی برای خدا» و … آثار مهم برجا مانده از او بودند.

با این حال، اما نقش ارسطو در «پایتخت»، نقطه عطف کار تصویری او به حساب آمد. زوج نقی و ارسطو با بازی محسن تنابنده و احمد مهرانفر در این سریال به قدری مورد توجه قرار گرفتند که حتی نمی‌توانیم تصور کنیم «پایتخت» را بدون حضور یکی‌شان تصور کنیم. ارسطو پسرخاله نقی بود که از همان فصل اول روی کامیون کار می‌کرد و به عنوان شخصیتی عاشق‌پیشه و علاقه‌مند به ازدواج معرفی می‌شد.

او روی هر دختری دست می‌گذاشت ناکام می‌ماند و وضعیت طوری پیش می‌رفت که دست آخر بازهم تنها بماند. از این رو بخش مهمی از داستان هر فصل پیرامون زندگی او و جدال‌هایی که با نقی داشت پیش می‌رفت. نقش ارسطو به قدری در کارنامه مهران‌فر اهمیت دارد که خیلی‌ها او را با نام ارسطو می‌شناسند.

ایران برگر | مسعود جعفری جوزانی | ۱۳۹۳

محسن تنابنده و احمد مهرانفر بعد از درخشش به عنوان یک زوج در «پایتخت»، در فیلم «ایران برگر» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی هم همکاری مشترک داشتند. ماجرای فیلم درباره دو خان به نام‌های امرالله‌خان و فتح‌الله‌خان بود که بر سر انتخابات شورا‌ها در یک روستا رقابت می‌کردند.

تنابنده نقش فتح‌الله خان را داشت و با گریمی بسیار متفاوت توانسته بود شمایلی از یک خان را ترسیم کند. علی نصیریان نقش امرالله‌خان را بازی می‌کرد و احمد مهرانفر در نقش رهام، یک جور‌هایی مشاور امرالله‌خان بود. نقشش در این فیلم چندان زیاد نبود و در چند سکانس بازی داشت. گرچه مهرانفر با ظاهری متفاوت به میدان آمده بود و جنس بازی‌اش فرق می‌کرد، اما آن زمان خیلی‌ها معتقد بودند شمایل رهام به ارسطو نزدیک است.

علی البدل | سیروس مقدم | ۱۳۹۶

سیروس مقدم بعد از درخشش پایتخت در چند فصل، تصمیم گرفت سال ۱۳۹۶ تغییر رویه دهد و به جای ساخت فصل جدید پایتخت سریال کمدی روستایی دیگری به نام «علی‌البدل» بسازد. او برای این سریال تعدادی از بازیگران اصلی پایتخت را درکنار بازیگران دیگر قرار داد. ماجرا درباره روستایی بود که دو خان آن با هم اختلاف داشتند و حالا باید برای رسیدگی به امور، یک علی‌البدل انتخاب می‌کردند.

محسن تنابنده در این سریال نقش فردی به نام آقاسی را داشت که در قامت مشاور به میدان می‌آمد و به هر دو خان مشاوره می‌داد. احمد مهرانفر هم در این سریال نقش عضو علی‌البدل را داشت. آن دو با گریم‌هایی کاملا متفاوت با «پایتخت» حضور پیدا کردند و شیوه بازی‌شان هم کاملا با آنچه که در سریال قبلی شاهدش بودیم تفاوت داشت.

«علی‌البدل» سریال موفقی نبود. با اینکه مخاطبان زیادی آن را دنبال می‌کردند، اما نتوانست جای خودش را نزد مخاطبان باز کند و اتفاق مهمی در کارنامه سیروس مقدم رقم بزند. به همین دلیل هم وارد فصل‌های بعدی نشد و مقدم مجددا سراغ ساخت «پایتخت» رفت.

دیگر خبرها

  • فرار 60 متری و شلیک به قلب استقلال!
  • کفتارهای سیاسی بر سر جنازه یک دختر نوجوان | بی‌اخلاقی رسانه‌های بیگانه درباره نیکا شاکرمی
  • همکاری‌های مشترک محسن تنابنده و احمد مهرانفر؛ زوج همیشه جذاب
  • کشف جسد جوان غرق شده پس از ۶ روز در خوزستان
  • عملیات جستجوی جنازه جوان غرق شده شوشی ادامه دارد
  • شهید ندادیم که یک خودی به ناموس ایران توهین کند
  • خبر جدید از کشتی توقیف شده توسط سپاه در تنگه هرمز
  • «نادری» سرلیست «جام» برای مرحله دوم انتخابات شد
  • آسمانی شدن مادر شهید آسوده در دزفول
  • عبدالفتاح البرهان برای تشییع جنازه پسرش به آنکارا رفت